کد مطلب:148746 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:213

قتل طفل شیرخوار حسین
بعد از كشته شدن آن دو نفر، به روایتی جنگ تن به تن بین مردان حسین (ع) و سربازان سپاه بین النهرین ادامه یافت و به روایتی دیگر جنگ تن به تن نشد بلكه جنگ عمومی آغاز گردید. ولی یك سلسله روایات در كتب مورخین اسلامی وجود دارد كه نشان می دهد كه بعد از قتل آن دو نفر باز جنگ تن به تن ادامه داشته است. وقایعی كه از آن زمان تا هنگام قتل حسین (ع) اتفاق افتاد نشان دهنده این موضوع است كه سپاه بین النهرین


باز مبادرت به حمله عمومی نكرد. چون اگر آن سپاه مبادرت به حمله عمومی می كرد آن وقایع اتفاق نمی افتاد به دلیل این كه مجالی باقی نمی ماند تا آن وقایع اتفاق بیفتد. یكی از آن وقایع رفتن حسین (ع) بر بالین پسرش علی (زین العابدین) است و حسین (ع) نزد او كه بیمار بود رفت و از او خداحافظی نمود. علی (زین العابدین) سعی كرد كه از جا برخیزد و گفت كه میل دارد مثل برادرش علی و عموهایش و دیگران به جگ برود و كشته شود. ولی ضعف ناشی از بیماری مانع از برخاستن او گردید و حسین (ع) طبق روایت مورخین شیعه مذهب به او گفت تو باید زنده بمانی و بعد از من در راه تقویت دین خدا بكوشی. واقعه دیگر توصیه های حسین (ع) به خواهر خود (زینب بنت علی) است كه خواهر ابوینی حسین (ع) و دختر فاطمه زهرا (ع) بود و حسین به خیمه ای كه تمام زن ها و كودكان در آن جا مجتمع شده بودند رفت و در آن جا سرپرستی زنان و كودكان را به زینب واگذار كرد و به او گفت پیش بینی می كنیم كه بعد از مرگ من شما، دچار مشقات خواهید شد ولی دوره مشقات شما طولانی نخواهد بود و شكیبائی را پیشه نمائید و بعد از دوره مشقت، دوره رفاهیت شما خواهد رسید. طبق این روایت حسین (ع) در آن خیمه مدتی با زن ها و كودكان صحبت كرده بود و اگر سپاه بین النهرین مبادرت به حمله عمومی كرده بود چگونه حسین (ع) می توانست در آن خیمه مدتی با زن ها و كودكان حرف بزند. روایت دیگر مربوط است به زمانی كه حسین (ع) از خیمه زن ها و كودكان خارج شد و سوار بر اسب گردید و سكینه دختر شش یا هفت ساله اش، از فرط علاقه ای كه به پدر داشت دوید و ركابش را گرفت كه از رفتن وی به جنگ ممانعت نماید و حسین (ع) خم شد و دخترش را بلند كرد و بوسید و او را دلداری داد و گفت مراجعت نماید و اگر سپاه بین النهرین مبادرت به حمله عمومی كرده بود آیا حسین فرصت به دست می آورد دختر كوچكش را نوازش كند و دلداری بدهد.

دیگر از وقایعی كه نشان می دهد كه جنگ عمومی در نگرفته بود و گرنه حسین (ع) فرصت آن كار و كارهای دیگر را نداشت چگونگی قتل طفلی شیر خوار موسوم به علی است كه به مناسبت كوچكی اش او را (علی اصغر) خوانده اند. می دانیم كه حسین (ع) چون به پدرش خیلی علاقه داشت تمام پسران خود را به اسم علی خواند و هنگامی كه می خواست به جنگ برود به فكر افتاد كه پسر كوچكش علی اصغر را ببیند. بر كسی پوشیده نیست كه كوچكترین فرزند، نزد پدر و مادر به مناسبت خردسالی عزیزتر از فرزندان دیگر است. حسین (ع) هم كوچكترین فرزند خود را كه شیر خوار بود دوست می داشت و در حالی كه سوار بر اسب گفت كه او را بیاورند تا این كه آخرین بار او را ببیند. طفل را از خیمه ای خارج كردند و به طرف حسین (ع) بردند و او روی اسب خم شد و كودك شیرخوار را گرفت تا این كه از نزدیك ببیند. در همان موقع یك تیر انداز زبر دست سپاه بین النهرین به اسم (حرملة بن كامل) حسین (ع) را هدف قرار داده بود. بین تیر انداز و هدف فاصله ای زیاد بود و كسانی كه اطراف حرمله بن كامل بودند گفتند كه تیر به حسین (ع) نمی رسد. حرمله گفت من تیرم را به او می رسانم. یكی از سواران


بیش از دیگران منكر حرملة بن كامل به اسم (حرث بن یسر) خوانده می شد و او گفت كه حرمله نمی تواند تیر خود را به حسین برساند. حرمله بن كامل با وی شرط بست كه تیرش به حسین (ع) برسد و موافقت شد كه اگر حرمله بن كامل توانست تیر خود را به حسین برساند (خواه به او اصابت بكند خواه نكند) حرث بن یسر بعد از مراجعت از آنجا، به حرمله بن كامل و چند سوار كه با وی هستند، یك پیمانه شربت عسل بنوشاند و شربت عسل شربتی بود گوارا كه با عسل و سركه تهیه می شد و علاوه بر گوارائی برای آن قائل به خواص بودند. بعد از این كه شرط بسته شد حرملة بن كامل تیر را بر كمان نهاد و زه را با نیروئی كه داشت كشید و تیر رها شد و همان موقع حسین (ع) طفل شیرخوار خود را در بر گرفت و تیر به (علی) خردسال اصابت كرد. تمام مورخین اسلامی نوشته اند كه حرمله بن كامل نمی خواست علی شیر خوار را هدف قرار بدهد. بلكه هدف او حسین (ع) بود و بیشتر می خواست ثابت كند كه می تواند تیر خود را به حسین (ع) برساند و لو این كه او را هدف ندهد.

محتاج به تفصیل نیست كه وقتی حسین دید كه كودك شیر خوارش تیر خورد و بعد از چند لحظه بر اثر پاره شدن نای جای سپرد چه حال به او دست داد. حسین (ع) كه عازم جنگ بود، از اسب فرود آمد و به طرف خیمه خود رفت و جسد طفل شیرخوار را بر زمین نهاد و زن ها كه دریافتند (علی اصغر) تیر خورده و به قتل رسیده شیون كردند. در صورتی كه برای كشته شدن مردان گریه و شیون نمی كردند. حسین (ع) به دست خود در پشت خیمه اش قبری حفر كرد و جسد (علی) كوچك را در قبر نهاد و آن را پوشانید. اگر جنگ عمومی شروع شده بود آیا حسین (ع) فرصت به دست می آورد كه مراجعت نماید و برای جسد فرزندش قبری حفر كند و او را به خاك بسپارد. لذا تردیدی وجود ندارد كه در آن موقع كه حسین (ع) مشغول به آن كارها بود عده ای دیگر از مردان كاروان او می جنگیدند. بر طبق بعضی از روایات، هنگامی كه نماز حسین (ع) و دیگران به اتمام رسید، برادر زادگان حسین یعنی فرزندان حسن بن علی (ع) امام دوم شیعیان برای جنگ به میدان رفتند و به قتل رسیدند.

حسن بن علی (ع) امام دوم شیعیان دارای پسران متعدد بود و به موجب كتب مورخین اسلامی بعد از بدرود زندگی اش بیست پسر از او باقی ماند و بعضی از آن پسران وارد عرصه علم شدند و از دانشمندان گردیدند. روایات مورخین راجع به شماره فرزندان حسن بن علی (ع) كه در روز دهم محرم با عموی خود حسین (ع) در كردبلا بودند متفاوت است. بعضی بر آنند كه پنج تن، از پسران حسن بن علی (ع) در كربلا حضور داشته اند. برخی می گوید كه چهار نفر از پسران امام دوم شیعیان در كربلا حضور داشته اند. حتی دیده شده كه صحبت از هفت تن از پسران حسن بن علی (ع) كرده اند كه در كربلا حضور داشته اند و اسامی آنها را نیز ذكر نموده اند. ولی چه سه نفر و چهار نفر و چه پنج نفر و چه هفت نفر، تمام فرزندان حسن بن علی (ع) امام دوم شیعیان كه در كربلا حضور داشتند به قتل رسیدند.

طبق تواریخی كه ما توانسته ایم به آنها دسترسی پیدا كنیم پسران حسن بن علی (ع)


كه در كربلا بودند یكایك به میدان جنگ رفتند و بعد از جنگ تن به تن به قتل رسیدند و چون در جنگ های تن به تن كشته شدند اسم قاتلین سه نفر از آن ها معلوم است و نام این سه نفر در تواریخی نوشته شده كه گفته اند سه نفر از پسران حسن بن علی (ع) در كربلا بودند. اسم آن سه پسر كه در كربلا حضور داشتند و به قتل رسیدند عبدالله بن حسن - و احمد بن حسن و قاسم بن حسن می باشد. عبدالله بن حسن در جنگ تن به تن از طرف مردی به اسم (هانی بن شیب) به قتل رسید و احمد بن حسن به دست مردی موسوم به (عبدالله بن عقبه غنوی) كشته شد و قاسم بن حسن به دست مردی موسوم به (عمر بن سعد ازدی) مقتول گردید و به روایتی حسین (ع) شخص اخیر را به قتل رسانید یا این كه وی را به سختی مجروح كرد. در مورد جنگ این سه نفر كه برادر زادگان حسین (ع) بودند اطلاعات ما كم است و مورخین اسلامی شرح جنگ این سه نفر را به تفصیل ننوشته اند و حریفان آن ها هم از طرف مورخین به تفصیل معرفی نشده اند. ولی می دانیم كه قاسم بن حسن از دو برادر خود كوچكتر بود و به روایتی بیش از سیزده سال نداشت. طبق روایت دیگر قاسم بن حسن، لباس رزم پوشید یعنی زره در بر كرد و مغفر بر سر نهاد و در قدیم گاهی پسران دوازده و سیزده ساله به میدان جنگ می رفتند. روایتی دیگر هست حاكی از این كه وقتی حسین (ع) دید برادر زاده سیزده ساله اش زره در بر كرده و مغفر بر سر نهاده و عازم جنگ است طوری متاثر گردید كه اشك در چشم هایش به وجود آمد.

كسانی كه نوشته اند چهار نفر از فرزندان حسن بن علی (ع) در كربلا بودند چهارمی را به اسم (اسماعیل بن حسن) خوانده اند و آن هائی كه نوشته اند پنج تن از فرزندان حسن بن علی (ع) در كربلا حضور داشتند اسم پنجمی را (جعفر بن حسن) ذكر كرده اند. در روایاتی كه صحبت از حضور هفت پسر حسن بن علی (ع) در كربلا می شود اسم دو پسر دیگر او را (عبدالرحمن بن حسن) و (علی بن حسن) ذكر نموده اند.